مقدمه
آرزو داشتم هنرمندان ما برای شناساندن موسیقی به اهل ذوق و مطالعه كتاب هائی بنویسند و وظیفهای را كه در پرورش روح و فكر ما به عهده دارند به تمام و كمال انجام دهند اما كسانی كه اطلاعی از موسیقی داشتند در پی موسیقی شناسی نرفتند و زمینه در روزهائی كه ملت به آستانة تحول بزرگی رسیده بود همچنان خالی ماند.
از آنجا كه هیچ پیروزی و پیشرفتی بدون مبانی فرهنگی پایدار نیست نقص معلومات هنری شكاف عمیقی در سیر تحول ما ایجاد كرده بود و در آن میان دم آشنائی به موسیقی مرا كه از مردم آرزومند این كشورم نگران كرد زیرا كه معتقدم كه موسیقی از لازمترین عوالم پرورش روحی است و همچنانكه ریاضیات در تحكیم استدلال و منطق اثر دارد موسیقی در توسعه فكر و تصور مؤثر است رنج این آرزو مرا بر آن داشت كه به جای موسیقی شناسان حرفهای در رشتههایی كه فقط عنوان دوستدار دارم تحقیق كنم.
پیشگفتار
جای تأسف است كه ملت ما سالیان دراز از توجه به هنرهای زیبا غفلت ورزید. شاید مردمی كه از ترس تكفیر، نقاشی و پیكرسازی را بتپرستی و موسیقی را لهو و حرام دانستهاند بیش از این در دنیای هنر بهره نداشتند اما شگفت است كه روح ایرانی در برابر دشمنان زیبائی از پا در نیامد زیرا در همان هنگام كه عمال خلیفه برای كشتن ذوق شمشیر تیز میكردند مردان روشنبین و آزادهای چون مسلم بن محرز-عبدالله بین مفقع- ابونصر فارابی- عمر خیام برخاستند و زمانی كه ممكن بود با یك مخالفت علنی دم سرد تیغ را پشت گردن احساس كنند پرده سراپا ریای تعصب را دریدند تا زیبائی در زاد و بوم زرتشت معدوم نشود. هر شكست آغاز یك پیروزی است زیرا هیچ حادثهای چون شكست نقص كار را روشن نمیكند و درس پیروزی نمیآموزد.
اگر تاریخ شرق و غرب را مقایسه كنیم ناگزیر باید بگوئیم كه غفلت ششصد سالة ایران دوره قرون وسطی و امروز آغاز رنسانس ماست.
كسانیكه در گذشته ما را از سیر تمدن و فرهنگ جهانی بیخبر گذاشتند به كشور ما سخت زیان رساندهاند و تیره روزی ملت مستقیماً از جهل و نادانی آنها پیدا شده است.
میان استادان فن تنها كودكان فقیری كه تار و پود قالی را بهم میبافند و روستائیان پاكدلی كه در اثناء كارهای سخت ترانههای غمزدا میبودند بوظیفه خود عمل كردهاند و روح ملت به همت پائینترین طبقات كشور زنده ماند.
ما امروز برای بنیان هنر ایران باید از هنر دنیا آگاه شویم. (ما امروز برای بنیان هنر ایران باید از هنر دنیا آگاه شویم.)
اما گمان نرود كه با این مقدمه بهتر است راه خود را رها كنیم و بدنبال كار دیگران بریم زیرا تقلید ناقص و ناشیانه هنر و استعداد ما را به نیستی میكشاند.
و هیچ افتخاری نصیب ما نمیكند. شك نیست كه هر سبك و كار هنری بجای تقلید میتواند حس انتقاد و انتقال را برانگیزد و ما از این طریق بهتر میتوان در كار دیگران تحقیق كنیم و اصالت هنر ایران را محفوظ بداریم. در ایران هیچگاه یك مكتب هنری بهمت چند استاد بزرگ بوجود نیامد آثار گذشته ما بیش از همه نشانة سبك انفرادی است و كمتر هنرمندی میتوان یافت كه در پرورش هنرمند دیگری مؤثر بوده باشد.
ناپسندترین صفت هنرمند آنست كه برای حفظ مقام از شناساندن فن خود امتناع كند و بزرگترین افتخار یك استاد آن است كه شاگردش به مقامی عالیتر از نام او برسد.
بخل و حسد در هنر راه ندارد زیرا فقط احساسات عالیه انسان زیبائی را بوجود میآورد بهمین علت اكثر هنرمندان بزرگ انسانهای بزرگی هم بودهاند و آثار آنها جلوة عالیترین آرزوهای انسانی شده است و هنر مقدس و هنرمند محترم است.
كسی كه بعالم انسانیت خدمت كند متعلق به یك ملت و یك مذهب نیست به همة كشورهای جهان تعلق دارد انسانیت و زیبائی از هر چیز گرامیتر است و ما در پیشگاه هنر از هر كجا كه تجلی كند سر فرود میآوریم. (سعدی حسنی)
فصل اول
مختصری از كلیات موسیقی
موسیقی سنفونیك
اصطلاحات:فرمها:سازهای آن
اصطلاحات موسیقی:
موزیك: تعلیمات روحی است.
نت: الفبای مخصوص موسیقی كه مركب از هفت گام است.
گام – تن – مقام یا تنالیته – مدولاسیون – نوایا ملودی – ضرب یا ریتم و 43 اصطلاح دیگر در موسیقی وجود دارد.
فرمهای موسیقی:
اُپرا: نمایشی است كه با آواز و بهمراهی اركستر اجرا میشود. اپرا به چند دسته تقسیم میشود كه عبارتند از:
اپراسریا – اپرا بونا – اپرا كمیك – باس – سنفی و 10 اپرای دیگر وجود دارد.
كنسرتو: فرمی است كه برای یك یا دوساز ساخته میشود و بقیه اركستر آنرا همراهی میكنند و شامل چهار قسمت است.
دوازده نوع دیگر از فرم موسیقی وجود دارد كه در اینجا به دلایلی از توضیح دربارة آنها سرباز میزنم.
سازهای موسیقی
به طور كلی سازهای اركستر به چهار دسته تقسیم میشوند:
سازهای رهی – سازهای بادی – سازهای ضربی – سازهای كلاویه.
1-سازهای زهی شامل چهار ساز اصلی است:
ویولون – ویولا باآلتو – ویولوسنل یا ویولاداگامبا – هارپ.
2-سازهای بادی از حیث صدا و ساختمان به دو دسته تقسیم میشوند:
الف:سازهای بادی چوبی ب:سازهای بادی مسی
كه بعضی از آنها عبارتند از پیلكو كه از زمان بتهوفن وارد اركستر شد.
فلوت:از اعضای اصلی اركستر سفنیك است.
ساكسفون:یا سون یا فاگوت از بمتر سازهای بادی چوبی است.
ترومپت:نوعی شیپور است كه بعدها یونانیان آن را با فلز ساختند.
كونه – كر – توسن – توبا از دیگر سازهای بادی هستند.
سازهای ضربی:
این دسته از سازها برای حفظ ریتم آهنگ بكار میرود و گاهی اوقات سازهای دیگری مانند هارپ و پیانو كه سازهای مستقلی هستند در این دسته وارد میشوند.
از انواع طبلها:
تیمپانی:طبل بزرگ كه به فرانسه آن را تمبال مینامند.
تامبون:طبل كوچك یا طبل نظامی.
كاستانیت و یا قاشك خشك كه در رقصهای اسپانیولی غالباً شنیده میشود.
سنج یا سمبال – مثلث: كه یك زنگ مخصوص است.
كسیلوفون – گلكن شپیل – سلسنا – كاریون.
سازهای كلاویه:
سازهای كلاویه اصلاً جزو اركستر نیستند ولی ساختمان آنها طوری است كه در آن واحد قادر به اجرای چند نوع صدا هستند و باین جهت در همراهی با آواز یا ساز دیگری میتوانند بجای اركستر انجام وظیفه كنند.
سازهای كلاویه شامل دو نوع هستند:
1-سازهای كلاویه زهی كه در ساز كلاوسن و پیانو تشكیل شده.
2-سازهای كلاویه بادی كه شامل ارگ است.
سازهایی كه در اركستر سنفی وجود دارند عبارتند از:
سازهای زهی:شامل ویولونهاست. سازهای بادی چوبی: كه بعضی از آنها: دوفلوت سهباسون و یك كنترباسون است. سازهای باد مسی:كه شامل:جهار ترومپت 4 تا 12كر، دوكوته، یك توبا. سازهای ضربی:شامل:تیمپانی – طبل كوچك و بزرگ، دایره – سنج – مثلث – سلسنا – كسیلوفون.
فصل دوم
شخصیتهای موسیقی
«آدام»
آدولف آدام در سال 1803 متولد شد. مانند هرولد اهل آلزاس بود. مقدمات موسیقی را نزد پدرش لوئی آدام یاد گرفت كه خود یك پیانیست بزرگ آنزمان و استاد كنسرواتوار بود. سپس نزد بوالدپو تحصیل موسیقی كرد.
او 26 اثر موفق دارد. كارهای او در موسیقی نظامی و پیانو نیز آثاری بیادگار مانده است آدام بسال 1856 درگذشت.
«استاد علیاكبرخان»
استاد علیاكبرخان موسیقیدان بزرگ هندی ایالت جودپور و بزرگترین نوازندة سارود در هندوستان به سال 1922 در بنگال بدنیا آمد آموزش موسیقی را در 5سالگی نزد پدرش دكتر علاءالدین فان مشهور كرد. او از تكنیك موسیقیدان بزرگ مغولی قرن سیزدهم تاكسن پیروی میكند. از آثار او میتوان «ارگای صبح و ارگای شب» را نام برد.
«باخ»
یوهان سباستیان باخ، در 21مارس 1685 در آیزناخ بدنیا آمد.
پدرش یوهان آمبرزیوس از نوادگان درباری و مادرش الیزابت دختر یكی از كارمندان شهرداری «اورفودت» بود.
یوهان سباستیان بیش از ده سال نداشت كه پدر و مادرش فوت كردند. در سال 1708 به سمت سرپرست اركستر درك ساكس رایمار انتخاب شد. در این زمان بود كه بین او و لوئی مارشال ارگانیست مشهور فرانسوی قرار مسابقه گذارده شد. اما مارشال از ترس شكست روز پیش از مسابقه شهر را ترك كرد.
در سال 1720 پس از وفات زنش بار دوم با خواننده سوپرانو، آناما گدالناولكن ازدواج كرد. و از او 14 فرزند بوجود آورد.
او نیز در سال 1750 فوت كرد.
«بتهوفن»
لودویك وان بتهوفن در سال 1770 در بن متولد شد. اجداد پدری او از هلند به آلمان آمده بودند. پدر بتهوفن در دربار كلن خوانندة تنور بود ولی مردی شرابخوار و لاابالی بود و با زن بیوة یكی از مستخدمین دربار بنام «ماگرالنا» ازدواج كرد. این زن هفت فرزند آورد كه فقط سه تای آنها باقی ماندند و لودویك بزرگترین فرزند او بود. پدرش از چهار سالگی او را با پیانو آشنا كرد و تا 9 سالگی كلیه قواعدی كه از موسیقی میدانست به او آموخت و در فن تصنیف آهنگ ذوق او را پرورش داد.
بتهوفن در بهار 1787 به كمك والد شتاین به وین رفت و در آنجا به حضور موستارت رسید و از او چند درس موسیقی گرفت. در سال 1792 هنگامیكه سپاهیان ناپلئون رود «رن» را تحت اشغال در آوردند، بتهوفن شهر خود را ترك كرد و بار دیگر به وین مراجعت كرد و چون استاد محبوبش موستارت یك سال پیش درگذشته بود نزد هایدن به تحصیل موسیقی پرداخت. ولی چون از تدریس او رضایت نداشت نزد آلبر ختسبوگ اصول كنتراپوان را فرا گرفت و بزودی در محافل اشرافی راه یافت. در سال 1815 بتهوفن بتدریج حس شنوایی خود را از دست داد، او علیرغم كری در سال 1823 بزرگترین آثار خود یعنی سیاسولمینس و سنفنی نهم كورال را تصنیف كرد.
آثار باارزش او:
«سونات مهتاب»، «سونات پاستوال»، «سونات آیاسیوناتا»، «سونات پاتیتك»، اورتور «خرابههای آتن»، بالت «آفریدگان پرمتئوس»، كنسرتوار ویولون و سنفنی سوم و پنجم و ششم و نهم میباشد.
«پاگانینی»
نیكولو پاگانینی در سال 1782 در ژن متولد شد وی فرزند آنتونیو از بازرگانان ژن بود. و چون از كودكی به موسیقی علاقه نشان میداد پدرش او را به نواختن ویولون آشنا كرد در 9 سالگی در حضور عدهایی ویولون نواخت كه باعث تعجب حضار گردید. در 16 سالگی بجایی رسید كه هیچ استادی خود را لایق نمیدانست كه به او تعلیم دهد و برای دادن كنسرت به شهرهای مختلف ایتالیا رفت. در سال 1827 به وین رفت و بعد برای اجرای كنسرت به كشورهای مختلف اروپا در سال 1836 به كشور خود مراجعت كرد ولی حال مزاجی او سخت مختل بود و برای معالجه به مارسی سفر كرد در سال 1840 درگذشت. معروفترین اثر پاگانینی آهنگهای رقص دائم – رقص شیاطین و 12 سونات است.
«چایكوسكی»
پیوتر ایلیچ چایكوسكی آهنگساز بزرگ روس در سال 1840 در شهر تكنیسگ متولد شد. در نوامبر 1893 درگذشت. او مختصری از اصول موسیقی را روی یك پیانو قدیمی قرار گرفت و در 10 سالگی به مدرسه حقوق رفت و در نوزده سالگی فارغالتحصیل شد و شغل دولتی گرفت و در سال 1865 به كنسرواتور «پترزبورگ» وارد شد و از آنجا فارغالتحصیل شد و زمانی كه كنسرواتور مسكو تأسیس شد او را به استادی هارمونی پذیرفتند. شهرت چایكوسكی باعث شد كه پیرزن ثروتمندی بنام نادزد افن با كمكهای مادی خود از او حمایت كرد. در سال 1876 با دختر 28 سالهای بنام آنتونیت ایوانو ازدواج كرد و پس از یكماه از هم جدا شدند. آخرین اثر وی سنفنی پانتیك است و در سال 1893 به مرض وبا درگذشت.
«شوبرت»
فرانتس پیتر شوبرت موسیقیدان اتریشی در سال 1797 در نزدیكی وین متولد شد و پدرش معلم فقیری بود و تا پایان عمر زندگی مختصری داشت. او ازدواج نكرد و در سن 31 سالگی یعنی در سال 1828 به مرض تیفوس درگذشت.
«متسارت»
ولنگانگ آمارئوس موستارت در ژانویه سال 1756 در سالزبوگ در اتریش بدنیا آمد پدرش آهنگساز و ویولونیست بود و فرزندان خود را از كودكی به موسیقی آشنا كرد موستارت در 5 سالگی شروع به تصنیف آهنگ كرد استعداد خارقالعاده او باعث شد پدرش برای معرفی او به شهرهای دیگری مسافرت كند. در سن 6 سالگی به وین – مونیخ – دوتنبرگ – فرانكفورت – آخن – بروكسل برد. موستارت ویولون میزد و خواهرش پیانو مینواخت. در 14 سالگی با پدرش به ایتالیا رفت و در میلان اپرای معروفش را بنام مهرداد پادشاه پونتو اجرا كرد كه تماشاگران مكرر فریاد میزدند «زنده باد استاد كوچك». در سال 1782 با كنستاس ازدواج كرد. اپرای معروف او: عروس فیگارو – دون ژوان و سنفنی پراگ و كنسرتو پیانوی تاجگذاری. وی در سال 1791 در 35 سالگی درگذشت.
«هایدن»
ژوزف هایدن در سال 1722 در شهر رورائو به دنیا آمد. نخستین آثار این نابغه بزرگ در سال 1753 بوسیله نوازندگان دوره گردوین اجرا شد. در سال 1758 به ریاست اركستر مورتسین منصوب گردید و در نزد او نخستین سنفنی خودش را ساخت. هایدن برخلاف بتهوفن و موستارت و شوبرت آثار خود را در ناز و نعمت ساخت. از دانشگاه آكسفورد درجه دكترای افتخاری گرفت و نخستین كسی بود كه اركستر سنفنی را تشكیل داد و آهنگ خدایا فرانس امپراطور را نگهدار كه این آهنگ بعدها سرود ملی اتریش و آلمان شد و در سال 1809 درگذشت.
«هولست»
گوستاو هولست سال 1874 از اعقاب سوئدی در انگلستان متولد شد. آثار برجستهاش سویت سیارات – غزل مرگ – حماسه مسیح بود. و در سال 1936 درگذشت.
رهبران اركستر
نوازندگان و خوانندگان موسیقی كلاسیك
«استاكوفسكی»
در آوریل 1887 در لندن از پدری لهستانی و مادری ایرلندی متولد شد. از كودكی نواختن پیانو و ویولون را آموخت و سپس در دانشگاه آكسفورد به آموختن كمپوزسیون پرداخت در 1905 به آمریكا رفت و سپس در آنجا به رهبری اركستر سنفنیك فیلادلفیا برگزیده شده و اركستر سنفنیك فیلادلفیا را به مقام یكی از بزرگترین اركسترهای آمریكا رسید. او نیز یكی از كاملترین مجموعههای آثار یوهان سباستیان باخ را انتشار داد.
«استاین بزرگ»
در سال 1899 در شهر كلن متولد شد. ده ساله بود كه به عنوان ویولونیست خردسال خوب شهرت داشت و در 25 سالگی جایزه هرلز را به چنگ آورد در تمامی دهه دوم و اوائل دهه سوم قرن حاضر بعنوان رهبر اپرا به اپراهای بزرگ راه پیدا كرد و در دهه سوم قرن حاضر توجه توسكانینی بجانب او گرائید و استاین بزرگ را به دستیاری خویش در رهبر اركستر جدید نیویورك برگزید و پس از چندی مدیریت اركستر فیلارمونیك (برنالو) درآمد و سال 1952 به كوشش چارلزدبنی به مقام رهبری اركستر سنفنی پیتسبورگ درآمد.
«توسكانینی»
آرتور توسكانینی سال 1868 در پارما بدنیا آمد پدرش خیاط بود. در سالهای 1898 تا 1907 او بكار رهبری اركستر در اپرای مركزی اسكالای میلان اشتغال داشت و لئوپولو استاكونسكی او را استاد همه رهبران نامید در سال 1937 اركستر معروف () را ایجاد كرد. توسكانینی در آوریل 1954 در 87 سالگی پس از 700 سال رهبری پی در پی دست از كار كشید و در سال 1957 درگذشت.
«والتر»
برونو والتر كه نام حقیقیاش شكزینگر میباشد در 15 اوت 1876 در برلین متولد شد. تحصیلاتش را در كنسرواتور برلین به اتمام رساند و در سال 1894 در سن 18 سالگی در كوبونی اركستری را رهبری میكرد و در سال 1923 رهبر اپراهای بزرگ مونیخ شد و سال 1933 رهبر اركستر سنفنیك لاپنیویك بود. والتر متخصص اجرای آثار گوستاومابر است وی یكی از بزرگترین اجرا كنندگان آثار موسیقیدانان رمانتیك بخصوص موستارت میباشد. مرگ او در سال 1962 بود.
«هایفتز»
یاشا هایفتز ویولونیست معروف امریكایی در سال 1901 در روسیه متولد شد برای اولین بار در 7 سالگی روی سن رفت. و تحصیلات موسیقیاش را در كنسرواتور پاریس به پایان رساند. كنسرتهایی كه در روسیه – آلمان – آمریكا – اجرا میكرد. او یكی از بزرگترین ویولونیستهای جهان معرفی شد.
وی به عنوان نیابت ریاست انجمن مارك تواین و ریاست صندوق موسیقیدانان آمریكا بود.
فصل سوم
موسیقی جاز
جاز:موسیقی سیاهان امریكائی است كه ابتدا سال 1912 در اورلئان جدید جنوب ایالات متحده امریكا بوجود آمد و بعد از جنگ بینالملل در سراسر امریكا و اروپا بسط یافت. پیدایش لغت جاز بین موسیقیشناسان اختلاف نظر است. بعضی آنرا به معنی تحریك كننده میدانند و عدهای ریشه آن را در نام چند تن از نوازندگان و خوانندگان سیاه میدانند مانند: جس – جاسبو – چارلز می جویند. (اینها در سال 1812 در نخستین اركسترهای جاز شركت كردند.)
انواع جاز:
شامل: بلوز:این موسیقی با توجه به وضع اجتماعی بومیان آمریكائی بوجود آمده و زائیده افكار و خصوصیات زندگی آنها است.
جاز كلاسیك – سوئینگ – بیوپ – كول جاز – پروگرسیو جاز – وست كاست جاز – ایست كاست جاز و سول از دیگر جازها هستند.
اصطلاحات موسیقی جاز:
بیت: به معنی ضربان موسیقی است كه هیجان دارد و هیچگونه رابطهای با «سنل بیت» ندارد.
باپ، بیباپ: روشی در نوازندگی است كه در حدود 1940 بوجود آمد. این مكتب نخستین طریقه از شیوههای مدرن جاز را ارائه داد.
باسانوا: لغتی برزیلی به معنی «لذت نوین»، «چرخش جدید» یا «شهوت تازه میباشد».
كت: موسیقیدانان امریكا این لغت به معنی «شخص» و گاهی به عنوان «موسیقیدان جاز» یا «كسی كه به جاز علاقمند است» بكار میبرند.
چارتز: الف – ترتیبات – ب: فهرستهای مختلف صفحات پرفروش.
كروس: به معنی اركستر و یك دسته خوانندگان.
فرونت لاین – گس: به معنی موفقیت – گیگ – گاسپل سانگ – هیپ – هورن – جایو – مینستریم – میدل ایت – آفبیت – پیكآپ گروپ – ریتم اندبلوز – ریدز – رزید سنی – سكویر – تراد – ویلینگ میباشد.
دو تن از شخصیتهای موسیقی جاز
«آرمسترانگ»
لوئی آرمسترانگ نوازندة ترومپت و خوانندة جاز آمریكائی سال 1900 در نیوارلئان متولد شد. وی مشهورترین شخصیت موسیقی جاز است در سال 1922 وارد گروه الیور شد. و بعلت تمرینهای مكرر بزرگترین ترومپیست دنیا شد در سالهای 30 گروه او شهرت جهانی داشت. او باعث پیدایش مكتب جدید بومی ملی شد.
«پاركر»
چارلی پاركر نوازنده آلتوروتنور ساكسوفون در سال 1920 متولد شد وی بطور قریحی ایدههای نو در هارمونی و بداههنوازی به وجود آورد. او شخصیتی استثنائی بود و براحتی بزرگ در موسیقی جاز است كه بسیاری از سنتهای منسوخ راز زیرگرد فراموشی درآورد و آنها را برای همیشه جاودانی ساخت در سال 1955 درگذشت.
فصل چهارم
موسیقی ایران
قبل از اسلام
از موسیقی ایران در دورة هخامنشی اطلاع صحیحی در دست نیست. ولی از آثاری كه از تمدن ملل قدیم بیادگار مانده میتوان گفت كه ایران در موسیقی از كشور معاصر خود مانند سومر، بابل، مصر و یونان عقبتر بوده است.
شاید علت اصلی آنست، كه در ایران برخلاف كشورهای دیگر موسیقی در مراسم مذهبی وجود نداشته است.
هرودت مورخ یونانی مینویسد كه: «تشریفات مذهبی در ایران بدون موسیقی صورت میگرفته.» بعد از حمله اسكندر در زمان سلوكیان و اشكانیان ایران تحت تأثیر تمدن یونان واقع شد و در موسیقی ایران تحول عظیمی صورت گرفت.
و در دوره ساسانیان پایه و اساس موسیقی ملی ایران ریخته شد.
معروفترین آهنگسازان دورة خسروپرویز سركش – باربد – نكیسا بود.
اختراع دستگاههای موسیقی را به باربد نسبت میدهند.
دستگاههای موسیقی مركب از هفت خسروانی بوده و اختراع آنها را به نكیسا خوانندة معروف خسروپرویز نسبت میدهند.
یكی از آوازها (راست) است كه در زمان خسروپرویز ایجاد شد.
از سازهای دورة ساسانیان بربط، چنگ، نای و شیپور را باید نام برد.
بعد از اسلام
عربستان قبل از پیدایش اسلام كشوری عاری از تمدن بود و بجز ادبیات كه در حدود یك قرن پیش از اسلام در آن كشور اهمیت یافت، اعراب از هنرهای زیبا بهرهای نداشتند. پس از حمله اعراب، به ایران، مصر و سوریه اعراب با دنیای متمدن آشنا شدند و موسیقی تحت تأثیر هنر رومی و به ویژه ایرانی قرار گرفتند.
با وجود تحریم موسیقی از بدو پیدایش اسلام وارد شد و در وهله اول برای اذان و تلاوت كتاب آسمانی بصورت خوش و آواز مطبوع توجه كردند. اولین مؤذن اسلام بلال بن وباح از بردگان سیاه صدای جذابی داشت و خوب آواز میخواند كه بعدها برای سوگواری و مراثی معمول شد.
در دورة بنیامیه نیز موسیقی در دربار رواج داشت و آهنگهای ضربی معمول بود. از موسیقیدانان این دوره عیسیبن عبدالله معروف به طویس است و دیگری ابوعثمان سعیدبن مسیح است.
از قرن دوم هجری تقریباً كلیه موسیقیشناسان و آهنگسازان بزرگ اهل كشور ایران بودند.
همچنین موسیقی شرقی در كشورهای غربی به نام موسیقی عرب است و در درجه دوم است.
سازهای موسیقی ایران
در دورة اسلام سازهای زهی و مضرابی بیش از سازهای دیگر اهمیت یافت. علاوه بر چنگ، بربط كه نوع ساز مضرابی در ایران معمول بود. ابنمسیح از روی بربط عود را اختراع كرد. تنبور، قانون كه به سنتور امروزی شبیه بود كه بعد از روی آن در اروپا بصورت ویولون تكمیل شد از سازهای روستائی ایران: كرنا، سرنا، نای، فلوت، در جشنهای روستائی مورد استفاده قرار میگرفت. از سازهای ضربی دف، و دیگری سازی به نام بالابال كه نوعی ساز بادی است.
دستگاههای موسیقی ایران
موسیقی امروز ایران عبارت است از هفت دستگاه: شور، ماهور، همایون، سهگاه، چهارگاه، نوا و راست پنجگاه.
دستگاه – نغمه – گوشه – بیات اصفهان – دستگاه ماهور – همایون – دستگاه سهگاه – دستگاه چهارگاه – نوا – راست پنجگاه – راست میباشد كه برخی از آنان را نام بردیم.
شخصیتهای موسیقی ایران
«آقا حسینقلی»
آقای حسینقلی فرزند آقا علیاكبر تارزن ناصرالدین شاه، بین سالهای 1224 تا 1234 خورشیدی متولد شده، برادرش میرزا عبدالله استاد سهتار و هر دو نوازنده دربار ناصرالدین شاه بودهاند و استاد علیاكبر شهبازی از استادان بنام تار ایران است.
«ابنسینا»
ابوعلیسینا طبیب و فیلسوف بزرگ ایرانی از موسیقی اطلاعات فنی نداشت ولی چون در حكمت قدیم، موسیقی فلسفه بود، او در كتاب «شفا» بخشی برای موسیقی اختصاص داده است. تحقیقات ابنسینا در این زمینه بیشتر در بیان قواعدی است كه در كتاب فارابی آمده. بخصوص از آثار اسحق موصلی نیز استفاده كرده است مهمترین قسمت رساله ابنسینا در زیبائیشناسی و همآهنگی است.
«رودكی»
ابوجعفر رودكی شاعر بزرگ ایران آواز خوش داشت و چنگ مینواخت. رودكی قصیدة معروف به مطلع «بوی جوی مولیان آید همی» با چنگ در حضور نصربناحمد سامانی اجرا كرد.
«خالقی»
روحالله خالقی در سال 1285 بدنیا آمد او از شاگردان وزیری بود و از ترانههای محلی در موسیقی خود استفاده كرده است از كارهای خالقی: میناب، آهسحر، است. یكی از شاگردانش حسین تهرانی بود كه او نیز در محضر استاد ابوالحسن صبا بوده است. و كتابی بنام «نظری به موسیقی» نوشته كه ارزش بسیاری دارد و در سال 1344 درگذشت.
«شهردار»
مشیرهمایون شهردار در سال 1264 متولد شد. او نخستین پیانیست بزرگ ایرانی است كه اكردهای پیانو را در موسیقی ایرانی وارد كرد. او نیز چهار مضرابهائی بسبك سنتور تكنیك پیانو ایرانی را به وجود آورد. بعلاوه چند پیشدرآمد برای دشتی، شور، اصفهان و همایون تصنیف كرده است.
«صبا»
ابوالحسن صبا، فرزند كمالالسلطنه، به سال 1281 خورشیدی متولد شد. پدرش اولین مشوق وی به فرا گرفتن موسیقی بود. نخستین استاد صبا مرحوم میرزاعبدالله برادر آقا حسینعلی، بود كه تار را بوی آموخت. اما صبا بعدها نواختن این ساز را در مكتب درویشخان تكمیل كرد. سپس سنتور را از علیاكبر شامی، ضرب را از حاجیخان، كمانچه را از حسین اسماعیلزاده ویولون را از حسین هنگ آفرین فرا گرفت و در سال 1302 به مدرسة موسیقی علینقی وزیری رفت و از آن جا فارغالتحصیل شد. صبا تألیفات زیادی در موسیقی دارد، كه مورد استفاده هنرجویان موسیقی قرار میگیرد. وی در شب 29 آذر سال 1336 در اثر پاره شدن یكی از شریانهای اصلی قلب درگذشت.
«فارابی»
ابونصر فارابی به سال 259 در خراسان بدنیا آمد. علاوه بر فلسفه در موسیقی نیز تحقیق كرده است. اختراع سنتور را به وی نسبت دادهاند. كتابی بنام «كتابالموسیقیالكبیر» نوشت كه بزرگترین رسالهایست كه تاكنون در شرق زمین راجع به موسیقی نوشتهاند.
«معروفی»
جواد معروفی یكی از پیانیستهای بزرگ ایرانی است. او با استفاده از تكنیك موسیقی غربی جلوة تازهای به موسیقی ایرانی داد و از آخرین كارهای معروفی كنسرتوی پیانو در چهارگاه است.
«نایباسدالله»
نایب اسداله… استاد مسلمنی، با این ساز ساده، تمام اصواتی را كه اراده میكرد بیرون میآورد. او گذشته از دستگاهها و نغمات ایرانی بعضی آهنگهای فرنگی را با نی مینواخت. او یكی از استادان بزرگ چون سماع حضور و آقاحسینقلی هم طراز دانستهاند. و در مقاوی همین بس كه گفته بود:
«من نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاهان بردم.»
«وزیری»
بانو قمرالملوك وزیری فرزند موسیخان میرپنج در 1284 خورشیدی در كاشان متولد شد. بزرگترین و معروفترین خوانندة آوازهای ایرانی در سال 1284 در كاشان بدنیا آمد. در سال 1338 به علت كسالت قلبی كه داشت در 14 مرداد درگذشت.
فصل پنجم
موسیقی كلاسیك در ایران
قبل از انقلاب اسلامی
تأسیس موسیقی نظام در ایران اولین وسیلة آشنائی به موسیقی شرقی بود و اعزام محصل به كشورهای غربی سبب آشنائی بیشتر با موسیقی غرب شد. رضاشاه كبیر در دوران سلطنت خود به آشنائی مردم به موسیقی غربی كمك كرد. بدستور رضاشاه در 1315 بنای بزرگی برای اپرای تهران طرحریزی شد و پیش از آنكه به پایان برسد نقص بزرگی در آن پیدا شد و ساختمان اپرا ناتمام ماند.
تأسیس هنرستان موسیقی و رادیو و تلویزیون تهران در ترویج موسیقی كلاسیك نقش بسیار مهمی بازی كرد. هنرستان موسیقی (كنسرواتور) تهران كمك مؤثری به پرورش ذوق هنری كرد. از سال 1918 با استخدام معلمین چكسلواكی پایة موسیقی كلاسیك ایران گذاشته شد ولی متأسفانه بعد از وقایع شهریور 1320 وضع استخدامی آنها منحل شد و ناگزیر همه ایران را ترك كردند. با این حال هنر موسیقی متوقف نشد و موسیقی علمی همچنان سیرتكامل خود را پیمود.
كلاسیكسازان ایران
كلاسیكسازان ایرانی: هوشنگ استوار، ثمین باغچهبان، امینالله حسین، مرتضی حنانه، روبیك گریگوریان، پرویز محمود، حسین ناصحی، میباشند.
«حنانه»
مرتضی حنانه در سال 1301 متولد شد. از محمود كمپوزسیون یاد گرفت. پس از پایان تحصیلات متوسطه در موسیقی ایرانی مطالعه كرد و در این زمینه قطعاتی مانند سرناد برای ویولون و پیانو، منوئه به فرم كلاسیك و «سویت شهرمرجان» را برای اركستر نوشت. از كارهای حنانه سه آهنگ شلیل، دستبند لعل و آهنگ بختیاری است كه برای فیلم ایرانی تهیه شده. حنانه بعد از مرگ محمود وگریگوریان در سال 1331 به رهبری اركستر سنفنیك تهران انتخاب شد.
«باغچهبان»
ثمین باغچهبان در موسیقی ایرانی صاحب مكتبی نواست. او مقدمات موسیقی تهران فرا گرفت و در سال 1321 به كنسرواتور آنكارا رفت و پس از 6 سال به ایران بازگشت باغچهبان قطعاتی مانند «یكی بود یكی نبود» برای پیانو آواز «لالائی صلح»، «كشته شد یك رفیق خوزستانی» رباعی دوبیتیهای باباطاهر و «سویت مردم» را برای اركستر ساخته است.
«حسین»
امینالله حسین، در سال 1282 متولد شد. موسیقی را نزد مادرش فرا گرفت برای تحصیل طب به آلمان رفت و ذوق موسیقی او را از این رشته منحرف كرد.
در پاریس در كنسرواتور به تحصیل پرداخت و نخستین ایرانی بود كه تحصیلاتش را در آنجا گذراند در سال 1326 حسین یك پوئم سنفنیك بنام «خرابههای تخت جمشید» در لندن مورد اجرا گذاشت. از آثار دیگر او «رباعیات حكیم عمرخیام» است. وی در سال 1330 آن را در پاریس به اجرا گذاشت.
فصل ششم-آهنگسازان معاصر
انقلاب، پایان ابتذال، آغاز موسیقی ملی
بعد از پیروزی انقلاب جهت حركت موسیقی به طور كلی تغییر كرد. و تمامی جنبههای مبتذل و بازاری گذشته از بین رفت و موسیقی آكادمیك با توجه به ویژگیهای فرهنگ ایرانی جان گرفت و از هنرمندان این دوره میتوان مجید انتظامی، تورج زاهدی، فریدون ناصری، كامبیز روشن، بابك بیات، فریدون شهبازیان، محمدرضا علیقلی، ناصر چشمآذر، حمید نعمتالله، حسین بتهوفن میباشند.
حسن بتهوفن: مردی كه در مغازهای كوچك در خیابان فردوسی به كار تعمیرات ساعت میپرداخت گهگاه در اركستر آذربایجانیها با ته صدائی میخواند در سال 1349 موسیقی فیلم كوچه مردها را ساخت كه شاید به همین دلیل به این لغت بنام شده (بتهوفن).
حسین واثقی قادر به نواختن یك ساز حتی در حد ضعیف هم نبود اما ذهنی سرشار از ملودی داشت آهنگهای او را برادرش اسماعیل واثقی تنظیم میكرد كه نوازندة سنتور بود و تحصیلات موسیقی داشت.
فصل هفتم-در خاتمه:
یادی از استاد «بنان»
«استاد بنان»
غلامحسین بنان فرزند میرزا كریمخان بنانالدوله و از خانوادهای بود كه شرق موسیقی در آنها عمومیت داشت. پدرش صدائی خوب و مادرش ارگ مینواخت. تا بعد از دوره جوانی یعنی حدود 30 سالگی به بعد و حوادثی كه در این بوقوع پیوست مثل: واقعه سوم شهریور 1320 و سقوط رضاشاه و ورود سربازان متفقین به ایران گروه دوستداران علینقی وزیری نیز تجدید فعالیتی كردند و شخص وزیر از طرف دكتر صدیق اعلم به ریاست اداره موسیقی كشور برگزیده شد. وزیری با خانوادة بنان آشنایی داشت و خواهر او- خانم مریم وزیری – به همسری بنان در آمده بود. بنان توسط استاد وزیری به روحالله خالقی معرفی شد و بین این دو علاقه و صمیمیت به وجود آمد. روحالله خالقی سرود معروف ای ایران را ساخت. و استاد بنان با صدای دلنشین اجرا كرد. دوستی او با سایر هنرمندان بزرگ از قبیل، مرتضی محجوبی، ابوالحسن صبا، حسین یاحقی، نصراله زرینپنجه و حسین تهرانی نیز از همین جلسات شروع شد و بازدهی هنری خود را در سلسله برنامههای گلها در سال 1334 تا 1344 نشان داد.
او مردی تربیت شده و آدابدان و متشخص بود چهره نیكو و اندام استوار و كلامی دلنشین داشت او هرچه از اوضاع موسیقی قبل از انقلاب شكایت داشت ولی به آینده موسیقی ایران امیدوار بود.
از شاگردان او احمد ابراهیمی، كاوه دیلمی، بنان در سال 1336 در حادثه تصادف از یك چشم نابینا شد و مرگ او در 18 اسفند 1364 بود.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 12,ژانویه,2025